حدیث زیبای از امام علی (ع) دیدم خالی از لطف ندیدم که مطالبی را در مورد تفسیر و توضیح حدیث
برای دوستان بنویسم امید که مورد قبلو درگاه خدا و شما دوستان قرار بگیرد.
َ که نفست به انجام آن آرام بگیرد و قلبت به آن اطمینان وآرامش یا یابد.
بار ها به این حدیث فکر کردم تا اینکه چند روز پیش مقاله ای را از دکتروین دایرمولف کتاب قدرت
نیت خواندم که در مورد اینکه نیکی و احسان به دیگران باعث رضایت و آرامش انسان می شود و
این ارامش و اطمینان که در حدیث نیز دربه آن اشاره کرده است نتیجه ترشح ماده به نام سرتونین که
این ماده ناقل شیمایی است که احساسات را متعادل می کند و انسان را به آرامش می رساندو کمبود
این ماده موجب استرس و اضطراب و تشویش می شود و افسردگی را در پی دارد.
ترشح این ماده در حالت نیکی و مهربانی و انجام می گیرد و ادمی را به ارامش می رساند و عدم
ترشح ان باعث دلمردگی و ناامیدی است شما کافی است به آدمهای اطراف خود نگاه کنید می بینید
انها که اهل احسان هستند به نسبت ارامش روان و اعصاب بیشتری دارند تا کسانی که به احسان و
نیکی اعتقاد ندارند .
اری اینجاست که حدیث زیبای علی ع جلوه می یابد و واقعا هم هر احسانی که انجام دهیم به ما باز
می گردد و پلیدی همیشه مال ماست
داستان همان پیرزنی که پسرش به مسافرت راه دور رفت و سالها پیرزن انتظار آمدن او را می
کشیدو به نیت او هر زوز قرص نانی می پخت و پشت پنجره می گذاشت و هر روز هم گدایی
گوژپشت می آمد و قرص نان را بر می داشت و این جمله را می گفت و می رفت پیززن هرروز
قرص نانی انجا قرار می داد و گدا هرروز از انجا می گذشت و این جمله را می گفت که
هر کار پلیدی که ما انجام دهیم بر ما باقی می ماند و هر کار خوب و نیکی که انجام دهیم به خود ما
باز می گردد
روزها گذشت یک روز پیرزن خسته شد و قرص نان را به زهر الوده کرد تا از شر این گدا رها
شود قرص نان را الوده به زهر کرد و کنار پنجره گذاشت ولی چند لحظه بعد با ندای نفس خود به
خود امد و قرص نان را برداشت و قرص نان دیگری را انجا گذاشت گدا باز امد نان را برداشت
وجمله همیشگی خوذد را گفت و رفت .
شب از نیمه گذشته بود که پیرزن شنید که در می زنند در را گشود دید پسرش خسته و ناتوان وارد
شد خوشحال شد و بعد از کمی استراحت احوال پسر را پرسید
پسر گفت در کنار شهر از گرسنگی در حال مرگ بودم که گدایی امد و قرص نانی را به من داد گفت
این قرص نان را من هر شب از پشت پنجره چیرزنی بر می دارم امشب به تو واجب تر است تا من
و با قرص نان او جانی گرفتم و تا خانه امدم پیرزن اندیشه کرد اگر قرص نان زخر را الوده را بر
نمی داشت چه اتفاقی می افتاد و معنی حرف ان گدا را در یافت که هر کار پلیدی که ما انجام می دهیم
برای ما می ماند و هر کار نیک و خوبی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد.
و همچنین روزی علی ع در جمع اصحاب وفادار خود فرمودند من تا کنون در تمام عمر خود نه در
حق کسی نیکی کرده ام و نه بدی
اصحاب گفتند چگونه:
ایشان فرمودند: نیکی به خود انسان باز می گردد و بدی در نزد خود انسان می ماند.
واژه احسان از ریشه حسن به معنای نیکی و زیبایی در قران به سه معنا به کار رفته است
1نیکی کردن به دیگران
2سرو سامان دادن به کار خیر و نیک
3انجام فکر و عمل صالح
این کلمه یعنی حسن بت تمام مشتقاتش194بار در ریالران به کار رفته است
اری به فرمایش قران هل جزا الاحسان الا الاحسان
و ختم کلامم شعر سعدی از بوستان همیشه با طراوت او
یکی تخم در خاک از آن می نهد
که روز فرو ماندگی بر دهد
جوی باز دارد بلای درشت
عصایی شنیدی عجویی بکشت
حدیث درست اخر از مصطفی است
که بخشایش و خیر دفع بلاست
دوستان اگر مورد قبولتان بود این بنده گنه کار خدا را دعا کنید