شهرت بهتره یا محبوبیت
*محبوبیت بهتره یا شهرت؟
*شهرت:
شهرت یعنی انتشار نام و آوازه است .شهرت یا آوازه طلبی صفتی است که برای سلطه بر دلهای مردم و مشغول کردن فکر مردم به تیپ و حرکات است و البته سعادت دنیا و آخرت را به اعتقاد اندیشمندان دینی و روانشناسی به خطر می اندازد.
از علی (ع) نقل است که می فرماید:
شهرت(آوازه طلبی)آفت زندگی است.
و البته کسانی که دنبال شهرت (آوازه طلبی) هستند بیشتر با تیپ و لباس و مدل و چهره سعی در باز کردن جا در قلب و فکر مردم دارند که متاسفانه این روزها هم برگ برنده دست انهاست و البته فاکتور لباس و مدل و تیپ همه تغییر کردنی هستند و از بین رفتنی و تا وقتی که تیپ و لباس و صدا و زیبای ظاهری داری مردم به تو توجه می کنند ولی به محض اینکه آنها را از دست بدهی یا شخصیتی خوش تیپ تر یا با مدل بهتر بروز کند تو بازنده خواهی شد یک نگاهی به هنر مندانی که فقط نون چهره خود را می خوردند بکنید به محض ظهور چهره جدید و خوشگل تر آنها افول می کنند این آن شهرت است که افت زندگی می شود و شخص را از عرش به فرش می رساند و باید با عقلانیت این مطلب قبول کرد .
یک نگاهی به چهره های هنر دنیا بیاندازید برخی آنان قیافه زیبای ندارند اما ماندگار شده اند و دلیل آن محبوبیت است نه شهرت .
خداوند در قرآن در این باره می فرماید:
تلك الدّار الاخرةُ نَجعلُها للذين لايريدونَ علواً فى الارضِ
و لافساداً و العقِبةُ للمتّقين*
آن سراى جاودان را قرار داديم براى كسانى كه در دنيا
طالب برترى و فساد نباشند و سرانجام نيك مخصوص
و براى پرهيزكاران است(قصص، آيهى 83).
یکی از آفت های شهرت طلبی این است که فرد شهرت طلب در جهت رضایت مردم حرکت می کند و به رضایت خدا اهمیت نمی دهد و اصلا برایش مهم نیست که قانون خدا چه استانداردی را برای زندگی معرفی کرده است او برای شهرت گاهی قانون خدا زیر پا می گذارد و از خودش قانون صادر می کنتد و قانون خدا پوسیده می داند و متاسفانه چه بسیار کسانی که مسخ و الینه او می شوند و حرف آن شخصیت را که صرفا برای شهرت طلبی است قبول می کند و قانون و استاندارد خدا را فراموش می کنند و همچو انسانهای جادو شده به دنبال شخص شهرت طلب می روند و او به آچه می خواهد می رسد .
به فرمایش قرآن که می فرماید فاستخف قومه و اطاعوه فرعون که خود از شهرت طلب های زیرک دنیا و تاریخ است ابتدا با شگرد های مخصوص قوم را از تفکر و اندیشه خالی کرد و سپس بر آنها حکومت کرد شخص شهرت طلب برای رسیدن به هدفش برخی وقتا بزرگان عرصه فعالیت خود را بی سواد و قدیمی
می نامد ولی غافل طلوع شخص خوشگل تر و خوش تیپ تر او افول خواهد کرد وبعد از چندی برای همیشه فراموش می شود یک نگاه واقع بینانه به اطراف و تاریخ و جامعه این واقعیت را مشخص می کند .
شخص شهرت طلب که فقط دنبال افتادن نام خود بر سر زبان ها است(آوازه طلبی)نسبت به مردم محبت مصنوعی ابراز می دارد و حرکت و نگاه و صحبتش برای جلب توجه است نه از اعماق وجود و با این کار سعی دارد امار طرفداران خود را بالاببرد و رتبه و مقام خود را بالاتر ببرد و حرکاتش نوعی دورویی است که دورویی در تمام مکاتب آسمانی و غیر آسمانی تقبح و زشت شمرده شده است .
اینان برای شهرت طلبی از حرکت و گفتار غیر عرف که آنرا واقعیت جلوه می دهند و متاسفانه برخی نیز با انها هم سو می شوند ابا ندارند و برای رسیدن به لذت دنیا و هوی و هوس و شهوت هر کاری می کنند و برایشان کرامت انسانی تا حدودی معنا ندارد .
برزگان و اهل اندیشه شهرت طلبی و آوازه خواهی را همچو گرگ درنده تعبیر می کنند که برای سیر شدن هر کس را می درد .
کسی که به دنبال شهرت است هیچ وقت اسایش فکری ندارد چون دائم به دنبال جذب و جلب مردم است و برای خود و خود سازی و زندگی شخصی خود وقتی نمی گذارد دقت کرده باشید ستاره های شهرت طلب در زندگی خصوصی و زنان شویی موفق نیستند و همشه دنبال قهر و آشتی و طلاق هستند چرا این دلیلش آنست که تمام وقت خود را صرف جلب نظر مردم کرده اند و برای خود خدا وقتی نگذاشته اند.
اى دل آن به كه خراب از مى گلگون باشى
بىزر و گنج به صد حشمت قارون باشى
در مقامى كه صدارت به فقيران بخشند
چشم دارم كه به جاه از همه افزون باشى
در ره منزل ليلى كه خطرهاست در آن
شرط اوّل قدم آن است كه مجنون باشى
نقطهى عشق نمودم به تو هان سهو مكن
ورنه چون بنگرى از دايره بيرون باشى
كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش
كى روى؟ ره ز كه پرسى؟ چكنى؟ چون باشى؟
تاج شاهىطلبى گوهر ذاتى بنما
ار خود از گوهر جمشيد و فريدون باشى
ساغرى نوش كن و جرعه بر افلاك نشان
تا به چند از غم ايام جگر خون باشى
حافظ از فقر مكن ناله كه گر شعر اين است
هيچ خوشدل نپسندد كه تو محزون باشى
*محبوبیت
ریشه کلمه حب است به معنی دوست داشتن واقعی و عشق واقعی به شخص یا هر چیز دیگر که همیشگی است و در مقابل شهرت و آوازه طلبی که فقط دنبال مشهور شدن زبانی بین مردم است محبوبیت قرار دارد که ناخودآگاه انسان را مشهور می کند و البته ماندگار
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده انست که نمامش به نکویی نبرند
نفوذ معنوی در قلب و فکر طرف مقابل که دلیل آن صداقت یک رنگی و خوی همدردی است که یک شخص را ماندگار می کند .
با رها دیده ایم که افراد لا ابالی و فساد در سوگ انسانی صالح به سوگ نشسته اند و در غم از دست دادن او گریان هستند و این یعنی هماتن نفوذ در قلب انسانها .
محبوبیت لطفی از طرف خداست که شامل حال انسانهای صادق و یک رنگ می شود که انگیزه الهی در انجام کارها دارند و به کار خود رنگ و طعم معنوی می دهند.
وجیها فی الدنیا(45 آل عمران)
خداوند به آنها چهره جهانی می دهد همان محبوبیت که همیشه ماندگار است .دانشمندان بزرگ جهان و عرفا نامی و شعرا و هنرمندان ماندگار از ایت دسته هستند که حب آنها همیشگی و ماندگار شده است .
منتظر نظرات شما برای بهتر شدن هستم