بنام خدای مهر و اندیشه

 

امروزه انسان گرفتار مشکلات و سختی های ذهنی و جسمسی و فردی و اجتماعی

 است و هر کس را که می بینی تا سر صحبت باز شود از مشکلات و گرفتاری ها

 صحبت می کند و درد دل مردم شده گرفتاری و نبود در امد کافی و گرفتاری ذهنی .

مردم فکر می کنند صرفا با صحبت در مورد این مشکلات مشکل حل می شود در

 حالی که مهم پیدا کردن راهی برای مقابله با این مشکلات است .

همیشه کسانی پیدا شده اند که راههای مختلفی به مردم برای حل مشکل پیشنهاد

 کرده اند.و مهم این است که انسان ناامید نشود.

برای پیدا کردن راهکار ابتدا باید با علت ان مشکل اشنا شویم مثلا برای کسی که

 خشت می زند بهترین هوا هوای آفتابی و داغ است در حالی که برای کسی که

 کشاورز است در فصل کاشت محصول بهترین هوا هوای بارانی است.

پس باران برای یکی معضل و برای یکی نعمت است .

در صورتی که مشکلی به انسان رسید درجه اول نباید امید و انرژی

 خود را از دست بدهد بلکه با آرامش باید تفکر کند که چگونه از مشکل

 یک فرصت بسازد.

در آیه 49 سوره فصلت قرآن می فرماید :

و ان مسه الشر فیووس قنوط

هنگامی که شر و بدی به انسان می رسد احساس ناامیدی می کند که این

 صفت انسان های خالی از معرفت و انرژِی الهی است.

برای مقابله با مشکلات بهترین راه ایمان است یعنی همان عقل و دانش و

 بینش و انرژی مثبت الهی که با ارامش به حل مشکل می انجامدو

روزی دختر ی پیش پدر رفت و از مشکلات گله کرد و گفت هر چه سعی

 می کنم مشکلات را حل کنم نمی شود.

تا یکی را حل نکرده مشکل دیگر به سراغش می آید .پدر گفت اصلا ناامید

 مباش که به فرموده قرآن ان مسه اشر فیووس قنوط نباید بگذاری ناامیدی

 و مشکل شکست دهد.

دخترش را به آشپزخانه برد و روی اجاق گاز داخ لسه  ظرف آب جوش درست

 کرد منتظر ماند تا آب کاملا جوش بیاید.بعد داخل یک ظرف تخم مرغ انداخت

 داخل یکی سیب زمینی و داخل یکی چای . بعد از مدتی اجاق گاز را خاموش

 کرد و محتوا سه ظرف را به دختر نشان داد در ظرفی که سیب زمینی بود سیب

 زمینی سفت و خام کاملا نرم شده بود .در ظرفی که چای بود چای در اب حل و

 آب را رنگین کرده بود. در ظرف تخم مرغ تخم مرغ شکننده حالا سفت شده بود.

اگر اینگونه تعبییر کنیم که حرارت و آبجوش و آتش برای این سه مشکل باشد

 در یک زمان و مکان و یک مشکل سه جور عکس العمل نشان داده و با تغییر

 و تحول از مشکل یک فرصت ساخته اند .

کودکی که دست چپ نداشت و پدرش او را به استاد جودو سپرد تا به او جودو

 یاد دهد استاد فقط به او بدن سازی  یاد دادو در شش ماه آخر یک فن و جالب

 اینکه با همان یک فن نوجوان قهرمان شد.

او علت را از استاد می پرسد  استاد به او می گوید ان مشکلی که شما داشتید

 دلیل پیروزی و موفقیت است راه مقابله حریف با این فن گرفتن دست چپ است

 و این بود که شما دست چپ نداشتی حریف نمی توانست بکند.

به قول مولانا نباید همه چیز که فراهم باشه تا ما رهرو آدم موفقی باشیم

گر خدایش پر دهد پر خرد

برهد از موشی و چون مرغان پرد

ور نجوید پر بماند زیر خاک

ناامید از رفتن راه سماک